ما در زندگی خود در دنیای حقیقی توانایی تجربه های محدودی داریم . هیچ کدام از ما نمیتواند با الف ها سخن بگوید یا به هاگوارتز برود یا سوار اژدها شود . اما ذهن ما توانایی ساختن این دنیا هارا دارد و در مدیوم های مختلف میتوانیم آن ها را تجربه کنیم . از کتاب گرفته تا سینما و حتی تئاتر اما بازی های ویدیویی تنها مدیومی است که شما یک مخاطب منفعل و صرفا تماشاچی نیستید و خودتان قصه را پیش میبرد و درآن دنیا زندگی میکنید ، فعلیت داشته و تمام آن جهان را تجربه میکنید . برخی تجربه ها در بازی های ویدیویی وجود دارد که حیف است آن هارا ازدست بدهیم .
در زیر میخواهیم به برخی از این بازی ها نگاهی بیاندازیم و ببینیم غرق شدن در دنیای کدام بازی ها ارزشمند ترین و لذت بخش ترین تجربه ها را برای ما به ارمغان می آورد .
این قسمت اول از این سری مقاله هاست و در بخش های دیگری هم به بازی های دیگر خواهیم پرداخت . شما هم میتوانید مارا یاری کنید و بگویید تجربه ی حضور در دنیای کدام بازی برای شما متفاوت از بقیه بوده است .
shadow of clossus
هر چه از زیبایی های این بازی بگوییم کم است . سایه کلوسوس نه فقط یک بازی ویدیویی بلکه یک شاهکار هنری تمام عیار است. برا خود من به شخصه زیبا ترین و با احساس ترین ساعت های تجربه ی بازی های ویدیویی زمانی بود که مشغول سایه کلوسوس بودم.
شما با بازی طرف هستید که در آن شاید کمتر از ده خط دیالوگ نوشته شده باشد اما از بهترین و زیباترین روایت داستانی برخوردار است .
بازی که شاید یک نوع از دشمن فقط در طول بازی مشاهده کنید اما به هیچ وجه مبارزات و گیم پلی آن تکراری و خسته کننده نیست .
بازی که شاید چند ساعت بیشتر وقت شما را نگیرد اما قطعا به قدری عمیق است که این چند ساعت تمام دنیارا فراموش خواهید کرد و تمام احساسات شما بار دیگر بیدار خواهند شد حتی آن هایی که کاملا فراموششان کرده اید.
اگر به انتخاب خودم باشد دوست دارم ساعت ها درباره این شاهکار که کمتر از حقش به آن پرداخته شده صحبت کنم و از داستان زیبا ، عمیق و عجیب آن حرف بزنم اما این جا میخواهیم درباره دنیاهای زیبای خلق شده در بازی های ویدیویی صحبت کنیم. جایی که باز هم شاهکار فومیتو اوئدا در آن حرف های زیادی برای گفتن دارد.
از همان ابتدا و کات سین ابتدایی بازی که محیط دنیایی که در آن درحال قدم گذاشتن هستیم را همراه با آن موسیقی بی نظیر مشاهده میکنید زیبایی بازی چشمان شمارا خیره خواهد کرد. جنگل های باران زده ، مهتاب زیبا هنگام شب ، ساختمان های زیبا و هنرمندانه اما مخروبه قدیمی که از میان آن ها گیاهان بزرگ سبز شده ، آن پل بسیار بزرگ که شمارا به ورودی معبد مرموز در بازی میرساند و …
شما در این بازی تنهای تنها هستید و تنها دوست و یار و یاور شما اسب زیبا و دوست داشتنی شماست که هر بار که در این دنیای بزرگ و غریبه او را صدا میزنید و با آن نگاه پاکش به سمت شما می آید حس امنیت از حضور اورا دریافت میکنید .
دراثبات زیبایی بی حد و اندازه ی بازی همین بس که در تمام ساعات تجربه بازی و گشت و گذار در دنیای آن تنها هستید اما نه تنها حس خستگی نمیکنید بلکه هر از چند گاهی خواهید ایستاد و از اسب خود پیاده خواهید شد و محو تماشای نورهایی که از لا به لای برگ درختان رد شده ، دریاچه های پنهان در اعماق جنگل ، منظره آبشار هایی که از کوه سقوط میکنند و صحرا های مملو از شن بازی خواهید شد .
بازی محیط های متنوعی دارد و شما از صحراهای خشک و بی آب و علف تا زیبا ترین و سبز ترین جنگل هارا در آن مشاهده میکنید. هنوز هم برای من سوال است که بازی چطور این احساسات را به ما منتقل میکند ؟ حقیقتا که این بازی همانند معجزه است. یک معجزه چند ساعته که فراتر از آن است که بخش های مختلف آن را مورد بررسی قرار دهیم.
The witcher 3 : the wild hunt
دنیای بازی ویچر بدون تردید از بهترین دنیاهای خلق شده از همه نظر در تاریخ بازی های ویدیویی است. استودیو لهستانی کاری کرده تا صد ها ساعت بدون این که احساس خستگی کنید از قدم زدن و سوارکاری برای رسیدن به مقصد خود لذت ببرید .
همانطور که میدانید نقشه بازی یکی از بزرگترین بازی های ویدیویی است و آنقدر متنوع است که نمیتوانید تصورش را بکنید. از دل غار هایی که چندصد متر زیر زمین قرار دارند تا برج هایی که صد ها متر در آسمان ها بالا رفته اند. از کوه های مملو از برف تا دریاهای بیکران . از جنگل های تاریک تا شهر های شلوغ . شاید لازم است از خودمان بپرسیم که اگر ویچر نبود همچنین دنیای زیبا و فانتزی ای را متوانستیم در طول زندگی مان تجربه کنیم یا نه؟
ویچر سه تجربه ای فراموش نشدنی و دنیایی بی نظیر و زیبا دارد. وقتی صحبت از آن میشود که در عمر محدود خود صد الی دویست ساعت را به تجربه یک بازی ویدیویی اختصاص دهیم قطعا باید شک کرد و دقیق تر نگاه کرد که آیا این تجربه ارزش این همه ساعت از عمر من را دارد یا نه ؟ اما زمانی که این بازی ویچر سه باشد باید گفت که چه تجربه ای را میتوان یافت که از آن زیبا تر و ارزشمند تر باشد؟ نه تنها تجربه ویچر بلکه تجربه نکردن زندگی در دنیای فراموش نشدنی و منحصر به فرد آن است که حسرت و پشیمانی را در پی خواهد داشت .
سی دی پراجکت رد اثری را از خود به جای گذاشته که تا سال ها از تجربه آن لذت خواهیم برد و در دنیاهای آن زندگی را تجربه میکنیم که برای همیشه زیبایی خاص و منحصر به فرد آن در یاد و خاطره ما ثبت خواهد شد.
castlevania
قدم زدن در دنیایی با خصوصیات کسلوانیا برای هر گیمری لذت بخش و مملو از شگفتی و ماجراجویی های تازه خواهد بود.
دیدن ساختمان ها و قلعه هایی با تم ویکتوریایی و آن محیط هایی که به خوبی این احساس را به شما منتقل میکند که در یک دنیای قرون وسطایی مملو از خون آشام و هیولا های مختلف به دنبال پیش برد داستان زیبای بازی هستید.
تجربه دنیای کسلوانیا تجربه ای لذت بخش و منحصر به فرد است که در کمتر فیلم و یا کتابی میتوانید حسی شبیه به آن را پیدا کنید . بنابراین خالی از لطف بود که نامی از این بازی در لیست برده نشود .
کسلوانیا هم بازی است که کمتر از آن چیزی که استحقاقش را داشت به آن پرداخته شده و شاید نیاز است تا از هر فرصتی استفاده کرد تا زیبایی های دنیای بی نظیر آن را دوباره بازگو کرد و مانع از فراموشی آن شد.
تجربه دنیای بی نظیر این فرانچایز را به همه آن هایی که به این تم ویکتوریایی و داستان های دراکولا و خون آشامی و آن قلعه های مخوف و در عین حال زیبا و البته تمامی مخاطبان بازی های ویدیویی توصیه میکنیم زیرا بدون شک از تجربه آن نهایت لذت را خواهید برد.
Horizon
همیشه این تئوری در بین انسان ها وجود دارد که با پیشرفت هوش مصنوعی و ربات ها امکان قیام و جنگ آن ها علیه ما انسان ها وجود دارد و این حتی و به نوعی ترس هم در بین ما تبدیل شده و بار ها دیدیم که درباره آن صحبت شده باشد.
این کنجکاوی برای دیدن دنیایی که در آن ربات ها علیه انسان ها شده اند و جنگ تمام عیار و خونین مابین انسان ها و ربات ها درگرفته باعث شکل گرفتن آثاری شده که ما از جذابیت آن ها سیر نمیشویم .
هورایزون ساخته زیبای گوریلا گیمز از آن آثار است که برای گیمرها از چندان جهت جذاب است. همانطور که گفتیم همه ما دوست داریم آن آخرالزمانی را که ممکن است از جنگ ماشین و انسان شکل گیرد و جنبه های مختلفش را تجربه و مشاهده کنیم.
همه ما از دنیاهایی مملو از ماشین ها و ربات های غول پیکر هیجان زده میشویم . به علاوه همیشه دایناسور ها جذابیت خودشان را در مدیوم سینما یا گیم داشته اند. هنوز ماجرا تمام نشده و مورد جذاب بعدی داشتن گجت هایی است که به ما امکاناتی فرا انسانی بدهد.
بازی هورایزون در هر دو نسخه اش تمامی این تجربیات را برای شما یک جا به ارمغان می آورد. ربات های دایناسور گونه غول پیکر تمام محیط بازی را فرا گرفته اند. شخصیت اصلی بازی دختری دوست داشتنی است که شما با داستان او از کودکی اش همراه شده و ارتباط میگیرید و قابلیت هایی کسب میکنید که به شما توانایی های فوق العاده ای میدهند و در نهایت دنیایی را تجربه میکنید که انسان ها برای بقا در برابر ماشین ها کار بسیار سختی در پیش رو دارند و نقش شما برای نجات گونه بشریت و حتی حیات موجود روی زمین بسیار کلیدی و هیجان انگیز است.
ساخته ی گوریلا گیمز شاید وقتی اولین بار به نمایش درآمد کمتر کسی فکر میکرد که به همچنین اثر باشکوهی تبدیل شود اما شد و اکنون از هیجان انگیزترین دنیاهای موجود در بین تمام آثار حوزه سرگرمی است.
